معنی چیپ الکترونیکی

گویش مازندرانی

چیپ چیپ

چوبی برای محکم کردن تور در دریا

لغت نامه دهخدا

چیپ

چیپ. (انگلیسی، اِ) اصطلاحی است قماربازان را در بازی پوکر، و آن پیشنهاد یکی از بازیکنان است بدیگران پس از پخش کامل پنج ورق و تعویض آنها طبق معمول تا همگی دست خود را بازکنند یعنی ورقهای محفوظ در دست خودشان را رو کنند.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

چیپ

تراشه

فارسی به عربی

الکترونیکی

الکترونی

فارسی به آلمانی

الکترونیکی

Elektronik, Elektronisch

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

چیپ الکترونیکی

762

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری