معنی چیپ الکترونیکی
حل جدول
تراشه
چیپ مدارهای الکترونیکی
تراشه
ابزارک الکترونیکی
گجت
گجت
مسیر الکترونیکی
مدار
تنظیمکننده الکترونیکی
اپراتور
حسگر الکترونیکی
سنسور
صفحه الکترونیکی
لمسی
پست الکترونیکی
ایمیل
گویش مازندرانی
چوبی برای محکم کردن تور در دریا
لغت نامه دهخدا
چیپ. (انگلیسی، اِ) اصطلاحی است قماربازان را در بازی پوکر، و آن پیشنهاد یکی از بازیکنان است بدیگران پس از پخش کامل پنج ورق و تعویض آنها طبق معمول تا همگی دست خود را بازکنند یعنی ورقهای محفوظ در دست خودشان را رو کنند.
فرهنگ واژههای فارسی سره
تراشه
فارسی به عربی
الکترونی
فارسی به آلمانی
Elektronik, Elektronisch
واژه پیشنهادی
کیت
معادل ابجد
762